الماسیلغتنامه دهخداالماسی . [ اَ ] (ص نسبی ) تراشیده شده مانند الماس . (ناظم الاطباء). رجوع به الماس شود.- الماسی رنگ ؛ درخشنده و براق . (ناظم الاطباء).
الماسیلغتنامه دهخداالماسی . [ اَ ] (اِخ ) میرزا محمدتقی بن میرزا کاظم بن میرزا عزیزاﷲبن مولی محمد تقی مجلسی اول اصفهانی (متوفی به سال 1159 هَ . ق .) از بزرگان علمای امامیه بود. او راست کتاب بهجةالاولیاء درباره ٔ کسانی که حجةبن الحسن (ع ) را دیده اند. وی از محمد
ساختار الماسیdiamond structureواژههای مصوب فرهنگستانساختاری بلوری که در آن هر اتم در مرکز یک چهاروجهی قرار میگیرد و در رأسهای چهاروجهی هم اتمهای مشابه قرار دارند
سُرش الماسیdiamond glideواژههای مصوب فرهنگستانسرشی که در آن بُردار انتقال موازی با صفحة آینهای و برابر با یکچهارم مجموع دو ثابت شبکه است
الماسینلغتنامه دهخداالماسین . [ اَ ] (اِخ ) محرّف کلمه ٔ المکین عربی که فرنگیان آن را به ابن العمید از مورّخان عرب اطلاق کنند. وی مسیحی بود. بسال 620 هَ . ق . بدنیا آمد و به سال 672 هَ . ق .درگذشت . مدتی منشی پادشاهان مصر بود و
ساختار الماسیdiamond structureواژههای مصوب فرهنگستانساختاری بلوری که در آن هر اتم در مرکز یک چهاروجهی قرار میگیرد و در رأسهای چهاروجهی هم اتمهای مشابه قرار دارند
سُرش الماسیdiamond glideواژههای مصوب فرهنگستانسرشی که در آن بُردار انتقال موازی با صفحة آینهای و برابر با یکچهارم مجموع دو ثابت شبکه است
برلیانفرهنگ نامها(تلفظ: bereliyān) (فرانسوی) الماسی که برای درخشش و زیبایی بیشتر ، همهی ابعاد آن تراش داده شده باشد؛ الماس .
الماسینلغتنامه دهخداالماسین . [ اَ ] (اِخ ) محرّف کلمه ٔ المکین عربی که فرنگیان آن را به ابن العمید از مورّخان عرب اطلاق کنند. وی مسیحی بود. بسال 620 هَ . ق . بدنیا آمد و به سال 672 هَ . ق .درگذشت . مدتی منشی پادشاهان مصر بود و
دالماسیلغتنامه دهخدادالماسی . (اِخ ) ناحیتی از یوگسلاوی به ساحل دریای آدریاتیک و در کنار چندین جزیره قرار دارد و دارای 645هزار سکنه است .و نیز رجوع به دالماچیه در قاموس الاعلام ترکی شود.
ساختار الماسیdiamond structureواژههای مصوب فرهنگستانساختاری بلوری که در آن هر اتم در مرکز یک چهاروجهی قرار میگیرد و در رأسهای چهاروجهی هم اتمهای مشابه قرار دارند