الیزلغتنامه دهخداالیز. [ اَ ] (اِ) جفته و لگد انداختن اسب و استر و سایر ستور. (ناظم الاطباء) (از برهان قاطع). آلیز. (برهان قاطع). رجوع به آلیز شود.
نوار دگرنامalias bandواژههای مصوب فرهنگستانمؤلفههایی از نشانک/ سیگنال که محتوای بسامد اولیۀ آنها خارج از پهنای نوار نایکوئیست (nyquist bandwidth) است، ولی براثر نمونهبرداری بر روی نوار گذر (pass band) افتاده است
صافی دگرنامalias filter, antialias filterواژههای مصوب فرهنگستاننوعی صافی که قبل از نمونهبرداری به کار میرود تا بسامدهای ناخواستهای که در نتیجۀ نمونهبرداری امکان دگرنامی دارند حذف شوند
اطلس حریقfire atlasواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ منسجمی از نقشهها و نمودارها و آمارهای مربوط به آتشسوزیها که مبنای برنامۀ مقابله با آتش قرار میگیرد
اطلس زبانیlinguistic atlasواژههای مصوب فرهنگستانگونهای کتاب مرجع حاوی اطلاعاتی درباره پراکندگی زبانهای جهان متـ . اطلس زبانها
الیزابتلغتنامه دهخداالیزابت . [ اِ ب ِ ] (اِخ ) ملکه ٔ اتریش . در مونیخ بدنیا آمد و در ژنو بقتل رسید (1837-1898م .). پرنسس باویر و زن فرانسوا ژوزف بود.
الیزابتلغتنامه دهخداالیزابت . [ اِ ب ِ ] (اِخ ) ایزابل د فلاندر هنو. ملکه ٔ فرانسه . در لیل بدنیا آمد (1170-1190م .). وی دختر کنت بودوئن پنجم بود. با فیلیپ اگوست ازدواج کرد (1180 م .) و مادر لوئ
الیزابتلغتنامه دهخداالیزابت . [ اِ ب ِ ] (اِخ ) (مادام ) خواهر لوئی شانزدهم . در ورسای بدنیا آمد (1764 - 1794 م .).
الیزابتلغتنامه دهخداالیزابت . [ اِ ب ِ ] (اِخ ) اتریش . ملکه ٔ فرانسه . در وین بدنیا آمد (1554 - 1592م .). دختر امپراتور ماکسیمیلین دوم . وی در سال 1570م . با شارل نهم ازدواج کرد.
ژروزالملغتنامه دهخداژروزالم . [ ژِ ل ِ ] (اِخ )الیز. نام زنی ادیبه از مردم آلمان . نام مستعار الیز ویداکوویخ . او بسال 1877 م . در وین متولد شد و در بوئنوسایرس اقامت داشت .
الیزابت فارنزلغتنامه دهخداالیزابت فارنز. [ اِ ب ِ ن ِ ] (اِخ ) ملکه ٔ اسپانیا که در پارم بدنیا آمد (1692-1766م .). و زن دوم فیلیپ پنجم بود. وی برای بسلطنت رساندن فرزندانش کوشش فراوانی کرد.
الیزابتلغتنامه دهخداالیزابت . [ اِ ب ِ ] (اِخ ) ملکه ٔ اتریش . در مونیخ بدنیا آمد و در ژنو بقتل رسید (1837-1898م .). پرنسس باویر و زن فرانسوا ژوزف بود.
الیزابتلغتنامه دهخداالیزابت . [ اِ ب ِ ] (اِخ ) ایزابل د فلاندر هنو. ملکه ٔ فرانسه . در لیل بدنیا آمد (1170-1190م .). وی دختر کنت بودوئن پنجم بود. با فیلیپ اگوست ازدواج کرد (1180 م .) و مادر لوئ
الیزابتلغتنامه دهخداالیزابت . [ اِ ب ِ ] (اِخ ) (مادام ) خواهر لوئی شانزدهم . در ورسای بدنیا آمد (1764 - 1794 م .).
دالیزلغتنامه دهخدادالیز. (اِ) کلمه ٔ فارسی است . (نقل از لیث ). دالیج . دلیجز. دهلیز. دالان . رجوع به دالان شود.
چاه فالیزلغتنامه دهخداچاه فالیز. (اِخ ) دهی است از دهستان لب کویر بخش بجستان شهرستان گناباد که در 15 هزارگزی شمال گناباد بر سر راه مالرو عمومی مرندیز به بجستان واقعشده . جلگه و گرمسیر است و 92 تن سکنه دارد، آبش از قنات ، محصولش غل
دهالیزلغتنامه دهخدادهالیز. [ دَ ] (ع اِ) ج ِ دهلیز. (منتهی الارب ) (دهار) (ناظم الاطباء). مکانی که میان دروازه ٔ خانه باشد. (از آنندراج ).- ابناء دهالیز؛ بچه که پدرش ندانند. (یادداشت مؤلف ). کودکانی که از راه برداشته شده باشند. (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع ب
دیالیزلغتنامه دهخدادیالیز. (فرانسوی ، اِ) در شیمی طریقه ای برای جدا ساختن یک کولوئید ازجسمی که بحالت محلول واقعی است بوسیله ٔ استعمال غشائی (طبیعی یا مصنوعی ) که فقط نسبت به یکی از دو جسم قابل نفوذ است و جسم دیگر از آن عبور نمیکند. ذرات ماده ٔ محلول از غشاء میگذرند ولی ذرات کولوئید بعلت درشتی ب