امتعهلغتنامه دهخداامتعه . [ اَ ت ِ ع َ ] (ع اِ) ج ِ متاع .کالاها و متاعها. (ناظم الاطباء) : یاقوت و مرجان و جامه و همه عروض از اقمشه و امتعه نیست الا زکوة تجارت . (تاریخ قم ). || سودها. (از منتهی الارب ). || چیزهایی که نیازمندیها را سودمند باشد. (از منتهی الارب ). و رجو
حمطهلغتنامه دهخداحمطه . [ ] (اِخ ) (بمعنی گلزار) شهری است در کوهستان یهودا و با حسرون مذکور است . (یوشع 15 : 54) (قاموس کتاب مقدس ).
اپیمتهلغتنامه دهخدااپیمته . [ اِ م ِ ت ِ ] (اِخ ) در اساطیر یونان نام برادر پرمته است . او با پاندو ازدواج کرد و بر اثر عدم احتیاط و غفلت در حقّه ای را که همه ٔ آلام و شرور را حاوی بود، بگشود و فساد بسیط زمین را فرا گرفت و فقط امید در بن آن حُقّه بجای ماند.