امیرنظاملغتنامه دهخداامیرنظام . [ اَ ن ِ ] (اِخ ) حسنعلی خان ... گروسی . از رجال دوره ٔ ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه بود. رجوع به مجله ٔ یادگار سال 3 شماره ٔ 6 و 7 و مجله ٔ یغما سال <span class=
امیرنظامفرهنگ نامها(تلفظ: amir nezām) (عربی) فرماندهی سپاه ؛ عنوان و سمتِ فرماندهی کل قوای نظامی دورهی قاجار؛ (در اعلام) عنوان میرزا تقی خان امیرکبیر.
حبیب اصفهانیلغتنامه دهخداحبیب اصفهانی . [ ح َ ب ِ اِ ف َ ] (اِخ ) (میرزا...) معروف به حبیب افندی ، معلم ادبیات فارسی در استانبول . وی کتابی به نام «دستور سخن » در دستور زبان فارسی نگاشت وآن را در استانبول به سال 1287 هَ . ق . چاپ کرد و سپس مختصر آن را به سال <span cl
فرخ قاجارلغتنامه دهخدافرخ قاجار. [ ف َرْ رُ خ ِ ] (اِخ ) نواب امیرزاده فریدون میرزا خلف عباس میرزا نایب السلطنه بود. در زمانی که عباس میرزا به انتظام بلاد شرقی ایران توجه کرد وی را نایب الولایه ٔ آذربایجان فرمود و محمدخان امیرنظام را به پیشکاری وی استقلال داد. پس از جلوس محمدشاه وی به دارالخلافه ا
سعیدخانلغتنامه دهخداسعیدخان . [ س َ ] (اِخ ) (مؤتمن الملک ) میرزا سعیدخان (1231 - 1301 قمری ) مؤتمن الملک وزیر امور خارجه ناصرالدین شاه . این شخص ابتدا از ملاهای خوش نویس و فاضل گرمرود آذربایجان و به ملامحمد سعید انصاری معروف
دارالفنونلغتنامه دهخدادارالفنون . [ رُل ْ ف ُ ] (اِخ ) مدرسه ٔ عالی معروفی که بهمت میرزا تقی خان امیرنظام فراهانی وزیر نامدار و عالیقدر ناصرالدین شاه قاجار تأسیس شد.«دارالفنون در پنجم ربیعالاول 1268 هَ . ق . یعنی سیزده روز قبل از قتل آن مرد بزرگ با هفت نفر معلم ا