ترجمه مقاله

امین

'amin

۱. امانت‌دار.
۲. کسی که مردم به او اعتماد کنند؛ طرف اعتماد.
۳. درستکار.

استوار، امانتدار، ثقه، درستکار، درست، درستکردار، صالح، موتمن، معتمد، معتمد، موثق

درستکار، راستین، گرودار

ترجمه مقاله