انبارشلغتنامه دهخداانبارش . [ اَم ْ رِ ] (اِمص ) انباردن . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). پر کردن . (فرهنگ فارسی معین ). || (اِ) هر چیزی که درون چیزی را بدان پر کنند و آنرا بعربی حشو گویند. (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) : چو مخزن پر مکن از هرچه
انبارشفرهنگ فارسی عمید۱. پر کردن بهصورت مداوم و مکرر.۲. (صفت) پرکردنی؛ هرچه که درون چیزی را با آن پر کنند.
انبارشفرهنگ فارسی معین(اَ رِ) (اِمص .) 1 - انبار کردن . 2 - چیزی که درون چیز دیگر را با آن پر کنند؛ حشو.
حلقة انبارشstorage ringواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از شتابدهندة دایرهای که در آن دو باریکه از ذرههای باردار در خلاف جهت یکدیگر به گردش درمیآیند و سپس در یک نقطه با یکدیگر برخورد میکنند
زمان انبارشstorage timeواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمانی که ذرههای باردار در حلقههای انبارش نگهداری میشوند
انبارش دانشknowledge storageواژههای مصوب فرهنگستاننگهداری دانش بهصورت کدبندیشده در حافظة فردی یا جمعی برای تسهیل بازیابی آن در آینده
انبارش گازgas storageواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی در شناورهای یخچالی برای انبار کردن گازهای خنککننده و تزریق ترکیب آنها با هوا به داخل انبارهای شناور
انبارش یخچالیrefrigerated storageواژههای مصوب فرهنگستاننگهداری مواد، بهویژه مواد غذایی در دمایی کمتر از دمای محیط برای افزایش ماندگاری تا چندروز
انبارشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی نبارشده، انباشته، اندوخته، پُر، موجود، احتکارشده انباری، ذخیره، پستایی
حلقة انبارشstorage ringواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از شتابدهندة دایرهای که در آن دو باریکه از ذرههای باردار در خلاف جهت یکدیگر به گردش درمیآیند و سپس در یک نقطه با یکدیگر برخورد میکنند
انبارش اَبری خصوصیprivate cloud storageواژههای مصوب فرهنگستانانبارش اَبری که در آن بنگاه و فراهمساز انبارش اَبری در مرکز دادهای بنگاه یکپارچه شدهاند
انبارش دانشknowledge storageواژههای مصوب فرهنگستاننگهداری دانش بهصورت کدبندیشده در حافظة فردی یا جمعی برای تسهیل بازیابی آن در آینده
انبارش کمفشارhypobaric storageواژههای مصوب فرهنگستاننگهداری مواد غذایی در فشار و دمای پایین و رطوبت بالا تحت واپایش دقیق و تهویۀ هوا
انبارش گازgas storageواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی در شناورهای یخچالی برای انبار کردن گازهای خنککننده و تزریق ترکیب آنها با هوا به داخل انبارهای شناور
حلقة انبارشstorage ringواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از شتابدهندة دایرهای که در آن دو باریکه از ذرههای باردار در خلاف جهت یکدیگر به گردش درمیآیند و سپس در یک نقطه با یکدیگر برخورد میکنند
خدمات اَبری انبارشstorage as a serviceواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خدمات انبارش که ازطریق محیط اَبرواره در اختیار کاربران داخلی یا خارجی گذاشته میشود، مانند خدمات پشتیبانگیری و بایگانی و بازیابی اختـ . خان STaaS
زمان انبارشstorage timeواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمانی که ذرههای باردار در حلقههای انبارش نگهداری میشوند