انترنلغتنامه دهخداانترن . [ اَ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) دانش آموز شبانه روزی . || کارآموز. کارورز. (فرهنگ فارسی معین ).
انترنفرهنگ فارسی عمیددانشجوی پزشکی که به منظور ورزیده شدن در رشتۀ خود، چند ترم آخر تحصیل را در بیمارستان و زیر نظر استادان به مداوای بیماران بپردازد.
انترنفرهنگ فارسی معین(اَ تِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - دانش آموز شبانه - روزی . 2 - کارآموز پزشکی در بیمارستان .
انترناسیونالیسملغتنامه دهخداانترناسیونالیسم . [ اَ ت ِ سی ُ ] (فرانسوی ، اِ) در اصطلاح سیاسی ، عقیده ٔ طرفداران اتحاد بین المللی ممالک جهان و ملتهای آنها. (از فرهنگ فارسی معین ، اعلام ). || مسلک طرفداران اتحاد بین المللی کارگران . (فرهنگ فارسی معین ، اعلام ).
انترناسیونالیسمفرهنگ فارسی عمید۱. طرفداری از وحدت ملتها.۲. (سیاسی) مرام و مسلکی که هدف آن همکاری و همبستگی ملتهای جهان برای رفاه و سعادت عمومی و حفظ صلح جهانی است.۳. (اقتصاد) برنامه یا عملی که با همکاری بینالمللی به اجرا درآید.
internدیکشنری انگلیسی به فارسیکارآموز، انترن، کار ورز، پزشک مقیم بیمارستان، داخل شدن در، وارد کردن، توقیف کردن
internsدیکشنری انگلیسی به فارسیکارآموزان، انترن، کار ورز، پزشک مقیم بیمارستان، داخل شدن در، وارد کردن، توقیف کردن
کارورزفرهنگ فارسی معین(وَ) (ص فا.) 1 - آن که به کاری اشتغال دارد، کارکن . 2 - دانشجوی پزشکی که در بیمارستان به دستور سرپزشک کار می کند، انترن .
انترناسیونالیسملغتنامه دهخداانترناسیونالیسم . [ اَ ت ِ سی ُ ] (فرانسوی ، اِ) در اصطلاح سیاسی ، عقیده ٔ طرفداران اتحاد بین المللی ممالک جهان و ملتهای آنها. (از فرهنگ فارسی معین ، اعلام ). || مسلک طرفداران اتحاد بین المللی کارگران . (فرهنگ فارسی معین ، اعلام ).
انترناسیونالیسمفرهنگ فارسی عمید۱. طرفداری از وحدت ملتها.۲. (سیاسی) مرام و مسلکی که هدف آن همکاری و همبستگی ملتهای جهان برای رفاه و سعادت عمومی و حفظ صلح جهانی است.۳. (اقتصاد) برنامه یا عملی که با همکاری بینالمللی به اجرا درآید.