انجیرکلغتنامه دهخداانجیرک . [ اَ رَ ] (اِ) اِنجیره : کلاغک بیابیا انجیرکم پخته شده پیرزنکه نتونم بیام انجیرکم سخته شده .(از یادداشت مؤلف ).
انجیرکلغتنامه دهخداانجیرک . [ اَ رَ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان شاه آباد با 257 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
انجیرکلغتنامه دهخداانجیرک . [ اَ رَ ] (اِ) علف بواسیر. (فرهنگ فارسی معین ). گیاهی است از تیره ٔآلاله ها که گلهای آن زرد است . کاسبرگ آن نیز رنگین وشبیه بگلبرگ های آن میشود بقسمی که هفت گلبرگ زرد و سه کاسبرگ سبز دارد. (از گیاه شناسی گل گلاب ص 198).
انجیرکلغتنامه دهخداانجیرک . [ اَ رَ ] (اِخ ) دهی است از بخش بافت شهرستان سیرجان با 903 تن سکنه . آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات و حبوب است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
انجیرکلغتنامه دهخداانجیرک . [ اَ رَ ] (اِخ ) دهی است از بخش خاش شهرستان زاهدان با 150 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
انجرکلغتنامه دهخداانجرک . [ اَ ج ِ رَ ] (اِ) مرزنگوش و آن نوعی از ریاحین است که دردواها بکار برند و در عربی آذان الفار گویند. (از برهان قاطع) (از هفت قلزم ) (از آنندراج ). مرزنگوش . (مؤید الفضلاء). مرزنجوش . (ناظم الاطباء). انجوک . (دزی ج 1 ص <span class="hl"
دشت انجرکلغتنامه دهخدادشت انجرک . [ دَ ت ِ اَ ج َ رَ ] (اِخ ) دشت انجوک . دشت و بیابانی است در ارمنستان . رجوع به انجرک و انجوک شود.
انزراقلغتنامه دهخداانزراق . [ اِ ] (ع مص ) برپشت خفتن . || پس ماندن و درنگ کردن . || درگذشتن تیر. (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). درگذشتن (چنانکه نیزه ). (یادداشت مؤلف ).
هنجیرکیلغتنامه دهخداهنجیرکی . [ هََ رَ ](اِخ ) دهی است از بخش قصرقند شهرستان چاه بهار. دارای 45 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
انجیرکوهلغتنامه دهخداانجیرکوه . [ اَ ] (اِخ ) کوهی در ارتفاع 2140 متری در لرستان . (یادداشت مؤلف ). رشته کوهی است در لرستان که از کلهر شروع و به سرآب کوه (یا سروان کوه ) و انارک داغی در نواحی سرحدی منتهی میشود. (از جغرافی مفصل تاریخی غرب ایران ص <span class="hl"
پندرجانلغتنامه دهخداپندرجان . [ پ َ دَ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان حمزه لو در بخش خمین کمره از شهرستان محلات در 24هزارگزی شمال خمین دارای 545 تن سکنه . مزرعه ٔ انجیرک جزء این ده است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج <span class="hl" dir
تالاندشتلغتنامه دهخداتالاندشت . [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هرسم ، بخش مرکزی شهرستان شاه آباد. در 38 هزارگزی خاور شاه آباد و 8هزارگزی خاور انجیرک قرار دارد. در دشت واقع و سردسیر است و 540 تن
چم آسیابلغتنامه دهخداچم آسیاب . [ چ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز که در 8 هزارگزی باختر مسجدسلیمان کنار راه مسجد سلیمان به انجیرک واقع است . کوهستانی و گرمسیر است و 155 تن سکنه دارد. آبش از چشمه . محصولش غ
چم آسیابلغتنامه دهخداچم آسیاب . [ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ترکه در اهواز، بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز که در 8 هزارگزی باختر مسجدسلیمان ، کنار راه مسجدسلیمان به انجیرک واقع است . کوهستانی و گرمسیر است و 160 تن سکنه دارد. آب
طویله گاهلغتنامه دهخداطویله گاه . [ طَ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان هرسم بخش مرکزی شهرستان شاه آباد در 32 هزارگزی خاور هرسم و 5 هزارگزی تالاندشت . دشت و دامنه و سردسیر با 250 تن سکنه . آب آن از چاه
انجیرکوهلغتنامه دهخداانجیرکوه . [ اَ ] (اِخ ) کوهی در ارتفاع 2140 متری در لرستان . (یادداشت مؤلف ). رشته کوهی است در لرستان که از کلهر شروع و به سرآب کوه (یا سروان کوه ) و انارک داغی در نواحی سرحدی منتهی میشود. (از جغرافی مفصل تاریخی غرب ایران ص <span class="hl"