اندرجاهلغتنامه دهخدااندرجاه . [ اَ دَ ] (معرب ، اِ مرکب ) اندرگاه . (فرهنگ فارسی معین ). هریک از روزهای خمسه ٔ مسترقه . (ناظم الاطباء). و رجوع به اندرگاه شود.
اشتودفرهنگ فارسی معین(اُ تَ وَ) = اشتوذ: 1 - (اِخ .) بخش دوم از پنج بخش گات ها. 2 - روز دوم از اندرگاه .
وهوخشترلغتنامه دهخداوهوخشتر. [ وُ ش َ ] (اِ) اقتدار نیک . کشور خوب . || روز چهارم از اندرگاه (پنجه ٔ دزدیده ).
اسپنتمدفرهنگ فارسی معین(اِ پِ مَ) [ = اسپنتمذ، خرد مقدس ] 1 - (اِخ .) بخش سوم از پنج بخش گات ها. 2 - روز سوم از اندرگاه .