اندوللغتنامه دهخدااندول .[ اَ ] (اِ) تخت مانندی از گلیم که بر چهارچوبه ای بامیخ محکم کرده باشند و بر روی آن نشینند چنانکه در زنگبار معمول است . (از برهان قاطع) (ناظم الاطباء).
اندولفرهنگ فارسی عمیدگلیمی که چهارگوشۀ آن را بالاتر از سطح زمین به چهار میخ ببندند و بهصورت تخت بر آن بنشینند.
پاندولفرهنگ فارسی عمید۱. آویزی که در بعضی از ساعتهای دیواری به چپ و راست حرکت میکند.۲. (فیزیک) جسم سنگین آویختهای که حرکت نوسانی داشته باشد؛ آونگ.
پاندولفرهنگ فارسی معین[ فر. ] ( اِ.) 1 - جسم آویخته ای که حرکت نوسانی داشته باشد مانند آویز ساعت دیواری که به چپ و راست حرکت می کند. 2 - رقاصک ، آونگ .
حرکات اندولاتوارلغتنامه دهخداحرکات اندولاتوار. [ح َ رَ ت ِ اُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرکات موجی . رجوع به حرکات موجی شود.
ده مرادعلی شاندوللغتنامه دهخداده مرادعلی شاندول . [ دِه ْ م ُ ع َ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در 10هزارگزی شمال باختری ده دوست محمد. سکنه ٔ آن 100 تن . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی
پاندولفرهنگ فارسی عمید۱. آویزی که در بعضی از ساعتهای دیواری به چپ و راست حرکت میکند.۲. (فیزیک) جسم سنگین آویختهای که حرکت نوسانی داشته باشد؛ آونگ.