اندیلغتنامه دهخدااندی . [ اَ ] (اِ، ق ) به معنی خاصه باشدکه در مقابل خرجی است . (برهان قاطع) (هفت قلزم ) (آنندراج ). خاصه مقابل خرجی . (ناظم الاطباء). || خصوصاً. (شعوری ج 1 ورق 132 ب ). || امیدواری . (برهان قاطع) (هفت قلزم )
اندیلغتنامه دهخدااندی . [ اَ دا ] (ع ن تف ) سخی تر. بسیار عطاتر. کثیر الخیرتر. (یادداشت مؤلف ). هو اندی منه ؛ او سخی تر است از وی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بلند آوازتر. (یادداشت مؤلف ). هو اندی صوتاً؛ اوبلند آوازتر است . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
اندیلغتنامه دهخدااندی . [ اَ ن َ ] (ص مرکب ) در لهجه ٔ قزوین ، نودولت . تازه بدوران رسیده . ندیده . (یادداشت مؤلف ) .
اندیلغتنامه دهخدااندی . [ اُ ] (ص نسبی ) منسوب به اندة (شهری در اندلس ). یوسف بن عبداﷲ قضاعی اندی منسوب بدین شهر است . (از معجم البلدان ). و رجوع به معجم البلدان شود.
هندیلغتنامه دهخداهندی . [ هَِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حسنوند از بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد.دارای 160 تن سکنه ، آب آن از رودخانه ٔ کهمان و محصول عمده اش غله ، لبنیات ، پشم و حبوب و کار دستی مردم بافتن قالیچه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="
هندیلغتنامه دهخداهندی . [ هَِ ] (ص نسبی ) هندوستانی . (برهان ). از: هند + یاء نسبت . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). منسوب به هند. (منتهی الارب ). منسوب به بلاد مختلفه ٔ هند. (سمعانی ) : تبیره درآمد ز پرده سرای خروشیدن زنگ و هندی درای . فردوسی
هندیلغتنامه دهخداهندی . [ هَُ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد. دارای 84 تن سکنه ، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و بنشن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
اندیسلغتنامه دهخدااندیس .[ اَ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان ساوه با399 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، پنبه ، انار و انجیر است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
اندیشلغتنامه دهخدااندیش .[ اَ ] (نف مرخم ) در ترکیب بجای اندیشنده نشیند. (از یادداشت مؤلف ). پندارنده و اندیشه کننده و نگرنده و تفکرکننده و تأمل کننده و همیشه بطور ترکیب استعمال میگردد مانند خیراندیش ... (ناظم الاطباء). فکرکننده به معنی فاعل و این اکثربترکیب می آید چنانکه پس اندیش ... (آنندر
آند بیاثرinert anodeواژههای مصوب فرهنگستانآندی که در برقکاف نامحلول است و فقط واکنشهای آندی بر سطح آن انجام میشود
فرایند واپایش خوردگیcorrosion control processواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی برقشیمیایی که بر مبنای الگوی منحنیهای قطبش آندی یا کاتدی به یکی از چهار نوع آندی یا کاتدی یا آمیختۀ آنـدی ـ کاتدی یا مقاومتواپاییده طبقهبنـدی میشود
اندی خرمالغتنامه دهخدااندی خرما. [ اَ خ ُ ] (اِ مرکب ) اندوخرما. (از جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 192). رجوع به اندوخرما و اربه شود.
اندیشه گاریلغتنامه دهخدااندیشه گاری . [ اَ ش َ / ش ِ ] (حامص مرکب ) تفکر در عواقب امور. (ناظم الاطباء).
اندیسلغتنامه دهخدااندیس .[ اَ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان ساوه با399 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، پنبه ، انار و انجیر است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
اندی کلالغتنامه دهخدااندی کلا. [ اَ ک َ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان بابل با 650 تن سکنه . آب آن از رودخانه کاری و محصول آن برنج ، غلات ، صیفی ، پنبه و کنف است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
خذاندیلغتنامه دهخداخذاندی . [ خ ُ ] (اِخ ) احمدبن محمد مطوعی خذاندی از راویانست . بعضی اورا محمدبن احمد نام برده اند و از عتیق بن ابراهیم بن شماس سمرقندی نقل حدیث کرد و ابومحمد باهلی از او حدیث دارد، ولی باهلی از کذبانست . (از معجم الوسیط).
ژابوراندیلغتنامه دهخداژابوراندی . [ ب ُ ] (فرانسوی ، اِ) گیاهی است از طایفه ٔ سداب و بومی برزیل ، معرق و مدر لعاب . (ناظم الاطباء).
سالواندیلغتنامه دهخداسالواندی . [ سال ْ ] (اِخ ) آشیل کنت (1765 - 1856 م .). نویسنده ٔ فرانسوی متولد در کندوم که مؤسس مدرسه ٔ آتن ، و عضو آکادمی فرانسه بود.