انرژیلغتنامه دهخداانرژی . [ اِ ن ِ ] (فرانسوی ، اِ) نیرو. قوه . قدرت . (فرهنگ فارسی معین ). کارمایه . (یادداشت مؤلف ). مفهوم انرژی یکی از اساسی ترین مفاهیم فیزیکی است ولی تعریف ساده و در عین حال دقیق آن دشوار است ، معمولاً انرژی را توانایی یا قابلیت انجام دادن کار تعریف می کنند. مثلاً اسب انر
انرژیفرهنگ فارسی عمید۱. نیرو؛کارمایه.۲. هریک از منابع نیرو مانند، نفت، زغالسنگ، خورشید، و مانند اینها.
فشارسنج خشکaneroid barometerواژههای مصوب فرهنگستانفشارسنجی با محفظۀ فلزی که در آن از هیچ مایعی استفاده نمیشود متـ . فشارسنج فلزی
هنریلغتنامه دهخداهنری . [ هَُن َ ] (ص نسبی ) اهل هنر. هنرمند. هنرور : خواجه ٔ سید ابوسهل رئیس الرؤسااحمدبن الحسن آن بارخدای هنری . فرخی .آن هنری خواجه ٔ جلیل چو دریاست با هنربیشمار و گوهر بی عد. منوچهری .
هنگریلغتنامه دهخداهنگری . [ هَُ گ ِ ] (اِخ ) مجارستان . یکی از کشورهای شبه جزیره ٔ بالکان در اروپا است که شمال آن کشور چکسلواکی ، شمال غربی آن اتریش ، و جنوب آن یوگوسلاوی و رومانی و مشرقش مجاور با خاک روسیه ٔ شوروی است و ایالت اوکراین روسیه همسایه ٔآن است . نام یونانی این سرزمین اونگرن است که
انرژی ارتعاشیvibrational energyواژههای مصوب فرهنگستاناختلاف انرژی مربوط به دو حالت یک مولکول دواتمی هنگامی که در یک حالت، از چرخش آن و در حالت دیگر، از ارتعاش آن صرفنظر میشود
انرژی استراحتresting energyواژههای مصوب فرهنگستانانرژیای که فرد در حالت استراحت جسمی و ذهنی و در شرایط دمایی مناسب مصرف میکند
خالی کردنdischarge 5واژههای مصوب فرهنگستانمصرف انرژی ذخیرهشده در خازن یا تبدیل انرژی شیمیایی به انرژی الکتریکی در باتری
انرژی ارتعاشیvibrational energyواژههای مصوب فرهنگستاناختلاف انرژی مربوط به دو حالت یک مولکول دواتمی هنگامی که در یک حالت، از چرخش آن و در حالت دیگر، از ارتعاش آن صرفنظر میشود
انرژی استراحتresting energyواژههای مصوب فرهنگستانانرژیای که فرد در حالت استراحت جسمی و ذهنی و در شرایط دمایی مناسب مصرف میکند
انرژی انتقالیtranslational energyواژههای مصوب فرهنگستانانرژی جنبشی ناچرخشی جسم یا سامانه که برابر است با نصف حاصلضرب جرم در مجذور سرعت مرکز جرم
پایستگی انرژیconservation of energyواژههای مصوب فرهنگستاناصلی بنیادی که براساس آن انرژی نه پدید میآید و نه نابود میشود، بلکه از نوعی به نوع دیگر تبدیل میشود
پایستگی جِرم ـ انرژیmass-energy conservationواژههای مصوب فرهنگستاناصلی که بنا بر آن انرژی پدید نمیآید و نابود هم نمیشود و هر جسمی به اعتبار جِرم خود دارای مقداری انرژی است، معادل حاصلضرب جِرم جسم در مجذور سرعت نور
پراکندگی پُرانرژیhigh-energy scatteringواژههای مصوب فرهنگستانواکنش ناشی از برخورد دو ذرة بنیادی با انرژی چندصد مگاالکترونولتی با هم
پرتوِ کیهانی پرانرژیultrahigh-energy cosmic ray, UHECRواژههای مصوب فرهنگستانپرتوهای کیهانی با انرژیهای بیش از 1018 الکترونولت