انشافرهنگ فارسی عمید۱. هر نوع نوشتۀ ادبی.۲. (اسم مصدر) آموزش نویسندگی.۳. نویسندگی.۴. (اسم مصدر) آفریدن؛ پدید آوردن.۵. (اسم مصدر) [قدیمی] منصب منشیگری و نویسندگی شامل نوشتن نامهها و فرمانها.
انشافرهنگ فارسی معین( اِ ) [ ع . انشاء ] 1 - (مص م .) آفریدن ، به وجود آوردن . 2 - آغاز کردن . 3 - از خود چیزی گفتن . 4 - (اِمص .) سخن پردازی . 5 - (اِ.) نوشته .
انساءلغتنامه دهخداانساء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نسا و نَسی و نِسی . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به مفردهای کلمه شود.
انساءلغتنامه دهخداانساء. [ اِ ] (ع مص ) فراموش گردانیدن چیزی مر کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(آنندراج ). بفراموشی واداشتن کسی را در مورد چیزی . (از اقرب الموارد). فراموش گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). فراموشانیدن . تناسی . (یادداشت مؤلف ): و ما انسانیه الا الشیطان . (قرآن از منتهی ا
انسیاءلغتنامه دهخداانسیاء. [ اِ ] (ع مص ) فراهم آمدن شیر در اطراف پستان . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). روان و جاری شدن شیر بدون دوشیدن . (از اقرب الموارد).
انشاجلغتنامه دهخداانشاج . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نَشَج . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). گذرهای آب . (آنندراج ). و رجوع به نشج شود.
انشادلغتنامه دهخداانشاد. [ اِ ] (ع مص ) تعریف کردن گم شده را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تعریف گم شده کردن . (آنندراج ). تعریف کردن گم شده . (تاج المصادر بیهقی ) (مؤید الفضلاء). تعریف کردن گم شده را وراهنمایی کردن به او. (از اقرب الموارد). || تعریف کردن خواستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطب
انشاءلغتنامه دهخداانشاء. [ اِ ] (ع اِمص ) آفرینش . ایجاد : ز گوهر دان نه از هستی فزونی اندرین معنی که جز یک چیز را یک چیز نبود علت انشا. ناصرخسرو. || سخن پردازی . سخن آفرینی . نویسندگی . شاعری . تألیف عبارات :</spa
انشاءلغتنامه دهخداانشاء. [ اِ ] (ع مص ) بیرون آمدن از چیزی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آفریدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان القرآن جرجانی ). ایجاد چیزی که مسبوق به ماده ومدت باشد. (از تعریفا
منشیانهلغتنامه دهخدامنشیانه . [ م ُ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) منسوب به انشا و بلاغت و هر آنچه به طور انشا نوشته باشند. (ناظم الاطباء). به سیاق منشیان . به سبک منشیان . رجوع به منشی شود.
انشاجلغتنامه دهخداانشاج . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نَشَج . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). گذرهای آب . (آنندراج ). و رجوع به نشج شود.
انشادلغتنامه دهخداانشاد. [ اِ ] (ع مص ) تعریف کردن گم شده را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تعریف گم شده کردن . (آنندراج ). تعریف کردن گم شده . (تاج المصادر بیهقی ) (مؤید الفضلاء). تعریف کردن گم شده را وراهنمایی کردن به او. (از اقرب الموارد). || تعریف کردن خواستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطب
انشا کردنلغتنامه دهخداانشا کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آفریدن . خلق کردن . (فرهنگ فارسی معین ). || مترسلانه نوشتن . فصیح و با سجع و قافیه نوشتن . (ناظم الاطباء). ترسل . (دهار). سرودن شعر : چون از خطب فارغ شدم واجب دیدم انشا کردن فصلی دیگر. (تاریخ بیهقی ).انشا کندش ر
انشاءلغتنامه دهخداانشاء. [ اِ ] (ع اِمص ) آفرینش . ایجاد : ز گوهر دان نه از هستی فزونی اندرین معنی که جز یک چیز را یک چیز نبود علت انشا. ناصرخسرو. || سخن پردازی . سخن آفرینی . نویسندگی . شاعری . تألیف عبارات :</spa
انشاءلغتنامه دهخداانشاء. [ اِ ] (ع مص ) بیرون آمدن از چیزی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آفریدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان القرآن جرجانی ). ایجاد چیزی که مسبوق به ماده ومدت باشد. (از تعریفا
دارالانشافرهنگ فارسی عمیدجای نامه نوشتن؛ اتاق یا شعبۀ یک اداره که نامهها را در آنجا مینویسند؛ دبیرخانه.