انغضافلغتنامه دهخداانغضاف . [ اِ غ ِ ] (ع مص ) درآمدن در گرد. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). در گرد داخل شدن . (از اقرب الموارد). || شکسته شدن و ویران گردیدن چاه . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
منغضفلغتنامه دهخدامنغضف . [ م ُ غ َ ض ِ ] (ع ص ) درآینده در گرد. (آنندراج ). کسی که در گرد و خاک درمی آید. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || چاهی ویران . (آنندراج ). چاه شکسته و ویران . (ناظم الاطباء). رجوع به انغضاف شود.