فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: بُعد
انقباض، تراکم، قبض، تکاثف
تنگی، قید، محدودیت
کاهش، کم کردن، تقلیل
انقباض عضلانی، اسپاسم، گرفتگی، درد زایمان
سیاست انقباضی مالی، تورمزدایی، کاهش تورم
پژمردگی، آبرفتگی، چروکیدگی، خشکی
اختصار
تنگنا، باریکی
تلخیص
ناپروری، خشکی، آتروفی، پژمرده شدن
تغلیظ، چگالیدن، متکاثف کردن