انکثابلغتنامه دهخداانکثاب . [ اِ ک ِ ] (ع مص ) فراهم آمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). فراهم آمدن و ریخته شدن . (ناظم الاطباء): و کل ما انصب فی شی ٔ فقد انکثب فیه . (منتهی الارب ).
منکثبلغتنامه دهخدامنکثب . [ م ُ ک َ ث ِ ] (ع ص ) فراهم آینده . (آنندراج ). فراهم آمده . || ریگ توده شده . || ریخته شده در چیزی . (ناظم الاطباء). رجوع به انکثاب شود.