انگلهلغتنامه دهخداانگله . [ اَ گ َ ل َ / ل ِ] (اِ) گوی گریبان . تکمه ٔ کلاه . (برهان قاطع). گوی گریبان و کلاه . جوزه گره . (فرهنگ سروری ) : وانگه ز ماه و زهره کلاه و لباچه راهم قوقه و هم انگله ٔ شاهوار کرد. <p class="author"
انگیلهلغتنامه دهخداانگیله . [ اَ ل َ / ل ِ ] (اِ) انگله . انگول . انگوله : هرآن انگیله ٔ زرین که چرخ از اختران سازدلباس عمر او را بر گریبان زمان زیبد. اثیر اخسیکتی (از آنندراج ).و رجوع به انگل و انگل
گوی انگلهلغتنامه دهخداگوی انگله . [ اَ گ َ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) گوی انگل . تکمه و حلقه را گویند که بر گریبان پیراهن و غیره دوزند، چه گوی به معنی تکمه و انگله به معنی حلقه باشد که گوی در آن اندازند و گاهی آن حلقه را نیز گوی انگله میگویند. (برهان قاطع). حلقه ای که
گوی انگلهلغتنامه دهخداگوی انگله . [ اَ گ َ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) گوی انگل . تکمه و حلقه را گویند که بر گریبان پیراهن و غیره دوزند، چه گوی به معنی تکمه و انگله به معنی حلقه باشد که گوی در آن اندازند و گاهی آن حلقه را نیز گوی انگله میگویند. (برهان قاطع). حلقه ای که
انگیلهلغتنامه دهخداانگیله . [ اَ ل َ / ل ِ ] (اِ) انگله . انگول . انگوله : هرآن انگیله ٔ زرین که چرخ از اختران سازدلباس عمر او را بر گریبان زمان زیبد. اثیر اخسیکتی (از آنندراج ).و رجوع به انگل و انگل
گوانگلهلغتنامه دهخداگوانگله . [ اَ گ ُ / گ َ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) تکمه و حلقه ای را گویند که بر گریبان پیراهن و غیره دوزند، چه گوبه معنی تکمه و انگله حلقه ای باشد که گوی را در آن اندازند و گاهی آن حلقه را بی گوی هم گوانگله می
گوانگلهلغتنامه دهخداگوانگله . [ اَ گ ُ / گ َ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) تکمه و حلقه ای را گویند که بر گریبان پیراهن و غیره دوزند، چه گوبه معنی تکمه و انگله حلقه ای باشد که گوی را در آن اندازند و گاهی آن حلقه را بی گوی هم گوانگله می
گوی انگلهلغتنامه دهخداگوی انگله . [ اَ گ َ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) گوی انگل . تکمه و حلقه را گویند که بر گریبان پیراهن و غیره دوزند، چه گوی به معنی تکمه و انگله به معنی حلقه باشد که گوی در آن اندازند و گاهی آن حلقه را نیز گوی انگله میگویند. (برهان قاطع). حلقه ای که
آلانگلهلغتنامه دهخداآلانگله . [ گ ِ ل ِ ] (فرانسوی ، ص مرکب ) چون انگلیسیان برفتار و جامه و مانند آن .