اهلیتلغتنامه دهخدااهلیت . [ اَ لی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) سزاوار بودن . لیاقت . شرافت . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). شایستگی . لیاقت . قابلیت . سزاواری . استحقاق . (ناظم الاطباء). صالحیت . صلاحیت . درخوری . اهلیة. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا): اهلیت این امانت و محرمیت او ا
اعلیطلغتنامه دهخدااعلیط. [ اِ ] (ع اِ) شاخ برگ ریخته . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (منتهی الارب ). شاخ و تنه که برگ آن ریخته باشد. (از اقرب الموارد). || غلاف بار مرخ که به پوست باقلی ماند یا برگ آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). پوستی که میوه ٔ مرخ سرخ را فراگرفته و به پوست باقلا
جاهلیتفرهنگ فارسی عمید۱. دورۀ پیش از اسلام در عربستان و احوال عرب در آن زمان که دورۀ بتپرستی بود.۲. [مجاز] دورۀ جهل و نادانی.
جاهلیتلغتنامه دهخداجاهلیت . [ هَِ لی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِ مص ) حالت نادانی . (اقرب الموارد) : یظنون باللّه غیرالحق ظن الجاهلیة یقولون هل لنا من الامر من شی ٔ. (قرآن کریم 154/3).افحکم الجاهلیة یبغون و من احسن من اﷲ حکماً. (قرآن <span cla
جاهلیتفرهنگ فارسی معین(هِ یَّ) [ ع . جاهلیة ] (مص جع .) 1 - نادانی . 2 - دورة پیش از اسلام که عرب بت پرستی می کرد.