لغتنامه دهخدا
اهواز. [ اَهَْ ] (اِخ ) در قدیم شهری بوده است سخت خرم . صاحب حدودالعالم آرد: واندر خوزستان شهری نیست از این خرمتر با نعمتهای بسیار و نهادی نیکو و مردمانی زردروی و گویند... همه طیبی که آنجا بری از هوای وی بوی او برود و اندر کوههای وی مار شکنجست . (حدود العالم ). نه ده است میان