اوثانلغتنامه دهخدااوثان . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ وَثَن . بت ها. (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). اصنام . (ترجمان القرآن ) : چو بردارد ز پیش روی اوثان حجاب ماردی دست برهمن . منوچهری .شمشهای زر از قدود بدود واجسام اصنام و ابدان او
اوطانلغتنامه دهخدااوطان . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ وطن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء) (دهار). رجوع به وطن شود.
هوتون - اوتونواژهنامه آزاداو تنها است - او تون ها است - اشاره به خدای یکتا - اوتون یک نام ایرانی ، پارسی ، پهلوی و لری بختیاری است که در هنگام ورود اعراب به ایران بصورت هوتون خوانده شده است که آمیخته ای از زبان فارسی و ایرانی می باشد.
ماردیفرهنگ فارسی عمیدسرخرنگ؛ گلگون: ◻︎ چو بردارد ز پیش روی اوثان / حجاب ماردی دست برهمن (منوچهری: ۸۷).
ذات الودعلغتنامه دهخداذات الودع . [ تُل ْ وَ دَ] (اِخ ) سفینه ٔ نوح . کشتی نوح . || اوثان . بتها. یا بتی بعینه . || کعبة. خانه ٔ کعبه ، از اینرو که بر پرده های وی ودَعه یعنی مورچه ها (مهره های بحری ) می آویختند.
وثنیلغتنامه دهخداوثنی . [ وَ ث َ نی ی ] (ع ص نسبی ) بت پرست . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (کشاف اصطلاحات الفنون ) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). عابد اصنام . متدین به عبادت اوثان . (المنجد).
بدودلغتنامه دهخدابدود. [ ب ُ ] (ع اِ) ج ِ بُدّ. بتها. (یادداشت مؤلف ) : زر از قدود بدود و اجسام اصنام و ابدان اوثان فرومیریختند و بر درها و دیوارها می بستند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ سنگی ص 421).