اورانگوتانلغتنامه دهخدااورانگوتان . [ اُ ] (اِ) میمون آدم نمای سواحل باطلاقی جنگلهای برنئو و سوماترا از نوع پونگو یا سیمیا باهوش وقابل تربیت است . با چهار دست و پا راه میرود یا خودرا بدرختان می آویزد. بدنش پوشیده از موهای زبر سرخ فام است و قد افراد بالغ آن به یک متر و نیم و وزنشان به صدوبیست کیلوگر
قرددیکشنری عربی به فارسیميمون , بوزينه , تقليد در اوردن , شيطنت کردن , اورانگوتان , بوزينه دست دراز , ميمون درختي برنلو سوماترا
پستاندارانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی تانداران میمون، عنتر (انتر)، بوزینه، شمپانزه، گوریل، بابون، اورانگوتان درندگان، بهایم، گربهسانان، گربه▼، شیر، ببر، پلنگ، یوزپلنگ، چیتا، پوما فیل، ماموت، موش، روباه، شغال، کفتار، زرافه، گور، گوراسب، گورخر، گراز، خوک، غوچ(قوچ)، بوفالو (بافالو )، کرگدن، اسب آبی سمور، سنجاب، خرگوش گوزن،
میمونلغتنامه دهخدامیمون . [ م َ مو / م ِ مو ] (اِ) بوزینه . (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ). جانوری است معروف و آن برزخ است میان انسان و حیوان غیرناطق . (برهان ). میمونها خود راسته ای را از پستانداران تشکیل میدهند شکل دست و پای آنها شبیه دست انسان است از اینجهت آ