گاورودلغتنامه دهخداگاورود. (اِخ ) یا دیاله یا سیروان رود. این رود ازجبال مغرب اسدآباد (سر راه همدان به کرمانشاهان ) سرچشمه میگیرد و از سرحد ایران و عراق میگذرد و به روددجله می پیوندد و یکی از شعب مهم آن آب حلوان است .
گاورودلغتنامه دهخداگاورود. (اِخ ) قلعه ای بوده است نزدیک سلطانیه . رجوع به ذیل جامعالتواریخ رشیدالدین فضل اﷲ ص 221، 250 شود.
گاورودلغتنامه دهخداگاورود. (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش کامیاران ، همچنین نام روخانه ای است که در این دهستان جاری است . این دهستان در شمال باختری واقع، محدود است از طرف شمال به دهستانهای حومه ٔ سنندج و ییلاق ، از طرف جنوب باختر دهستان سوسور، از خاور دهستانهای کلیائی و ییلاق . منطقه ای است کو
آورود کردنلغتنامه دهخداآورود کردن . [ک َ دَ ] (مص مرکب ) آورید کردن . ارید کردن . اُرود کردن . رود کردن . روده کردن . رجوع به آورید کردن شود.
آکلغتنامه دهخداآک . (اِ) بعض فرهنگ نویسان ما این صورت را آورده و بدان معنی آسیب ، آفت ، عاهت ، عیب ، عار و آهو و زشتی داده اند. و در کلمه ٔ ده آک ، صورتی از ضحّاک نیز می آورند که چون ضحّاک صاحب ده عیب : زشتی ، کوتاهی ، بیدادگری ، بیشرمی ، بسیارخواری ، بدزبانی ، دروغگوئی ، شتابکاری ، بددلی و