اولویتلغتنامه دهخدااولویت . [ اَ ل َ وِی ْ ی َ ] (ع مص جعلی ) تفوق و رجحان . (ناظم الاطباء). برتری و رجحان و تفوق و افضلیت و سبقت و تقدم . (ناظم الاطباء).- اولویت ذاتیه ؛ نزد حکماء بدو معنی اطلاق میشود اول اینکه یکی از دو طرف ممکن نسبت به ذات آن سزاوارتر بوده باشد.
قیاس اولویتلغتنامه دهخداقیاس اولویت . [ س ِ اَ / اُو ل َ وی ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فقه ) هرگاه حکم یک موضوع درقوانین موضوعه ذکر شده باشد، و حکم موضوع دیگر ذکر نشده باشد ولی وقتی که این دو موضوع را با هم بسنجیم بنظر میرسد که موضوع مسکوت الحکم نسبت به
اولویت چراgrazing preference 1واژههای مصوب فرهنگستاناولویتی که برای تخصیص مجوز چرا به دامداران در مراتع و اراضی عمومی قائل میشوند
اولویتگذاریpriority settingواژههای مصوب فرهنگستانکوششی مبتنی بر آیندهپژوهی که در آن اولویتهای آیندۀ ذینفعان با روشهای ساختاری و نیمهساختاری تعیین میشود
اولویتبندیmultilevel precedence and preemption service, MLPPواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که مشترک با استفاده از آن میتواند ارتباط با یک منبع یا منابع مشخص را در اولویت قرار دهد
اولویتگذاریpriority settingواژههای مصوب فرهنگستانکوششی مبتنی بر آیندهپژوهی که در آن اولویتهای آیندۀ ذینفعان با روشهای ساختاری و نیمهساختاری تعیین میشود
قیاس اولویتلغتنامه دهخداقیاس اولویت . [ س ِ اَ / اُو ل َ وی ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فقه ) هرگاه حکم یک موضوع درقوانین موضوعه ذکر شده باشد، و حکم موضوع دیگر ذکر نشده باشد ولی وقتی که این دو موضوع را با هم بسنجیم بنظر میرسد که موضوع مسکوت الحکم نسبت به
اولویت چراgrazing preference 1واژههای مصوب فرهنگستاناولویتی که برای تخصیص مجوز چرا به دامداران در مراتع و اراضی عمومی قائل میشوند
اطلاعات اولویتدارpriority intelligenceواژههای مصوب فرهنگستاناطلاعاتی که انتظار میرود در طرحریزی و تصمیمگیری یک فرمانده در نظر گرفته شود و اولویت مشخصی داشته باشد
اولویتبندیmultilevel precedence and preemption service, MLPPواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که مشترک با استفاده از آن میتواند ارتباط با یک منبع یا منابع مشخص را در اولویت قرار دهد
اولویتبندی حریق خواستهburning priority ratingواژههای مصوب فرهنگستانتعیین ضرورت و زمان حریق خواسته با ارزیابی مواد قابلاشتعال
اولویت چراgrazing preference 1واژههای مصوب فرهنگستاناولویتی که برای تخصیص مجوز چرا به دامداران در مراتع و اراضی عمومی قائل میشوند
اولویت حملونقل عمومیtransit priorityواژههای مصوب فرهنگستاناولویت برای عبور وسایل نقلیۀ عمومی ازطریق تنظیم و فرماندهی چراغهای راهنمایی بهنحویکه زمان انتظار در تقاطع برای این وسایل به صفر یا به حداقل ممکن برسد
اولویتگذاریpriority settingواژههای مصوب فرهنگستانکوششی مبتنی بر آیندهپژوهی که در آن اولویتهای آیندۀ ذینفعان با روشهای ساختاری و نیمهساختاری تعیین میشود
قیاس اولویتلغتنامه دهخداقیاس اولویت . [ س ِ اَ / اُو ل َ وی ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فقه ) هرگاه حکم یک موضوع درقوانین موضوعه ذکر شده باشد، و حکم موضوع دیگر ذکر نشده باشد ولی وقتی که این دو موضوع را با هم بسنجیم بنظر میرسد که موضوع مسکوت الحکم نسبت به
اتاق دراولویتon-queueواژههای مصوب فرهنگستاناتاق آمادهنشدهای که بهدلیل ورود مهمان آن به هتل، در نوبت اول کارهای بخش خانهداری قرار دارد متـ . دراولویت