اپرافرهنگ فارسی عمید۱. نمایش با ساز و آواز؛ تئاتری که در آن هنرپیشگان فقط شعر و آواز میخوانند.۲. [مجاز] محل اجرای این نوع نمایش.
اپرافرهنگ فارسی معین(اُ پِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - نمایشی که همراه با ساز و آواز و شعر باشد. 2 - محل اجراء این گونه نمایش ها.
آرایۀ شلومبرگرSchlumberger array, Schlumberger electrode arrayواژههای مصوب فرهنگستانآرایهای که در آن زوجالکترودهای داخلی برای اندازهگیری ولتاژ، در مقایسه با زوجالکترودهای خارجی جریان، خیلی به هم نزدیکاند
آرایۀ وِنِرWenner array, Wenner electrode arrayواژههای مصوب فرهنگستانآرایهای با الکترودهای همفاصله و متقارن که میتواند در امتداد خط اندازهگیری گسترش یابد
آرایۀ قطبی ـ قطبیpole-pole array, two-arrayواژههای مصوب فرهنگستانآرایهای که در آن دو الکترود جریان و پتانسیل پشت سر هم و در فاصلهای دور از هم بر روی خط برداشت (survey line) قرار میگیرند
آرایۀ دوقطبی ـ دوقطبیdipole-dipole array, double dipole arrayواژههای مصوب فرهنگستانآرایهای الکترودی که در آن یک دوقطبی جریان را به زمین میفرستد و دوقطبی مجاور اختلاف پتانسیل را اندازهگیری میکند
اپراهاملغتنامه دهخدااپراهام . [ اِ ] (اِ) نامیست پارسی باستانی که آنرا مُعرَّب کرده ابراهیم گویند. (برهان ) (جهانگیری ). کلمه ٔ ابراهیم نامی سامی است و هیچ وقت معرب فارسی نبوده و اپراهام نیز در اعلام فارسی وجود نداشته است لکن چون بغلط زردشت را با ابراهیم مشتبه کرده اند این افسانه نیز در باب کلمه
اپراهاملغتنامه دهخدااپراهام . [ اِ ] (اِ) نامیست پارسی باستانی که آنرا مُعرَّب کرده ابراهیم گویند. (برهان ) (جهانگیری ). کلمه ٔ ابراهیم نامی سامی است و هیچ وقت معرب فارسی نبوده و اپراهام نیز در اعلام فارسی وجود نداشته است لکن چون بغلط زردشت را با ابراهیم مشتبه کرده اند این افسانه نیز در باب کلمه
اپرای سرتاسرthrough-composed operaواژههای مصوب فرهنگستاناپرایی که اپرانامۀ آن به موسیقی در میآید، در مقابل انواع دیگر که در آنها از گفتوگوی معمولی نیز استفاده میشود
پالاپرالغتنامه دهخداپالاپرا. (اِخ ) (ژان ...) نویسنده ٔ فرانسوی . مولد بسال 1650م . / 1059 هَ . ق . در تولوز و وفات در سنه ٔ 1721م .