اکاذیبلغتنامه دهخدااکاذیب . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ اُکذوبَة. (اقرب الموارد)(ناظم الاطباء). ج ِ کاذب خلاف قیاس ، چنانکه اباطیل جمع باطل . یا آنکه جمع اکذاب باشد و اکذاب جمع کذب . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). و رجوع به اکذوبة شود. || دروغها و خبرهای دروغ . (ناظم الاطباء) : بلکه م
اکذبلغتنامه دهخدااکذب . [ اَ ذَ ] (ع ن تف ) دروغگوتر. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). دروغگوتر: - امثال : اکذب من اخیذالدیلم . اکذب من الاخیذالصبحان . اکذب من اسیرالسند .
اقضابلغتنامه دهخدااقضاب . [ اِ ] (ع مص ) گیاه خوردنی رویانیدن زمین و سبزه ناک شدن زمین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
اکذابلغتنامه دهخدااکذاب . [ اِ ] (ع مص ) دروغگوی یافتن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). دروغزن یافتن . (المصادر زوزنی ). || بر دروغ برانگیختن . || آشکار کردن کذب کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || آگاهی دادن شخص به اینکه آن
اکذوبةلغتنامه دهخدااکذوبة. [ اُ ب َ ] (ع اِ) دروغ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). کذب . دروغ . ج ، اکاذیب . (از اقرب الموارد) (یادداشت مؤلف ). دروغ . سخن دروغ . سخن بی پایه [ غیرمتداول ]. ج ، اکاذیب . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به اکاذیب شود.