اکتساءلغتنامه دهخدااکتساء.[ اِ ت ِ ] (ع مص ) اکتسا. کسوت پوشیدن . (منتهی الارب )(آنندراج ) (از ناظم الاطباء). جامه پوشیدن . (دهار) (از اقرب الموارد). جامه در خود پوشیدن . (تاج المصادربیهقی ). پوشیدن . درپوشیدن . بپوشیدن . در بر کردن . (یادداشت مؤلف ). درپوشیدن . (المصادر زوزنی ). || پوشیده شدن
اکتساحلغتنامه دهخدااکتساح . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) همگی مال به تاراج بردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). به غارت بردن جمله ٔ مال . (تاج المصادر بیهقی ).
اکتساعلغتنامه دهخدااکتساع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) دُم خود را بر دو ران خود زدن گشن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دم در میان پای درآوردن سگ و اسب و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). دنبال به زیر درآوردن سگ . (تاج المصادر بیهقی
اکتساحلغتنامه دهخدااکتساح . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) همگی مال به تاراج بردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). به غارت بردن جمله ٔ مال . (تاج المصادر بیهقی ).
اکتساءلغتنامه دهخدااکتساء.[ اِ ت ِ ] (ع مص ) اکتسا. کسوت پوشیدن . (منتهی الارب )(آنندراج ) (از ناظم الاطباء). جامه پوشیدن . (دهار) (از اقرب الموارد). جامه در خود پوشیدن . (تاج المصادربیهقی ). پوشیدن . درپوشیدن . بپوشیدن . در بر کردن . (یادداشت مؤلف ). درپوشیدن . (المصادر زوزنی ). || پوشیده شدن
اکتسابلغتنامه دهخدااکتساب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) ورزیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). کسب کردن . (تاج المصادر بیهقی ). بدست آوردن . حاصل کردن . (فرهنگ فارسی معین ). حاصل کردن چیزی به سعی خود. (غیاث اللغات ). ارتفاد. اقتراف . (یادداشت مؤلف ) : همت بر اکتساب ث
اکتسابیلغتنامه دهخدااکتسابی . [ اِ ت ِ ] (ص نسبی )منسوب به اکتساب . (از ناظم الاطباء). مقابل جِبِلّی .(یادداشت مؤلف ). آنچه از راه سعی و کوشش بدست آید. مقابل فطری ، بدیهی : معلومات اکتسابی . (فرهنگ فارسی معین ). هر چیز که از کسب و کوشش و زحمت فراهم آمده باشد. (از ناظم الاطباء).
اکتسارلغتنامه دهخدااکتسار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) شکستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). شکستن چیزی را. (از اقرب الموارد).
اکتساحلغتنامه دهخدااکتساح . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) همگی مال به تاراج بردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). به غارت بردن جمله ٔ مال . (تاج المصادر بیهقی ).
اکتساءلغتنامه دهخدااکتساء.[ اِ ت ِ ] (ع مص ) اکتسا. کسوت پوشیدن . (منتهی الارب )(آنندراج ) (از ناظم الاطباء). جامه پوشیدن . (دهار) (از اقرب الموارد). جامه در خود پوشیدن . (تاج المصادربیهقی ). پوشیدن . درپوشیدن . بپوشیدن . در بر کردن . (یادداشت مؤلف ). درپوشیدن . (المصادر زوزنی ). || پوشیده شدن
اکتسابلغتنامه دهخدااکتساب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) ورزیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). کسب کردن . (تاج المصادر بیهقی ). بدست آوردن . حاصل کردن . (فرهنگ فارسی معین ). حاصل کردن چیزی به سعی خود. (غیاث اللغات ). ارتفاد. اقتراف . (یادداشت مؤلف ) : همت بر اکتساب ث
اکتسابیلغتنامه دهخدااکتسابی . [ اِ ت ِ ] (ص نسبی )منسوب به اکتساب . (از ناظم الاطباء). مقابل جِبِلّی .(یادداشت مؤلف ). آنچه از راه سعی و کوشش بدست آید. مقابل فطری ، بدیهی : معلومات اکتسابی . (فرهنگ فارسی معین ). هر چیز که از کسب و کوشش و زحمت فراهم آمده باشد. (از ناظم الاطباء).
اکتسارلغتنامه دهخدااکتسار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) شکستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). شکستن چیزی را. (از اقرب الموارد).