ایازلغتنامه دهخداایاز. [ اَ ] (اِخ ) نام غلام سلطان محمود : رفته ایاز بر در محمود زاولی طالب معاش غزنی و زاولستان شده . خاقانی .یافته در نغمه ٔ داودسازقصه ٔ محمود و حدیث ایاز. نظامی .یکی خرده بر شا
گاز همراهassociated gas, gas-cap gasواژههای مصوب فرهنگستانهیدروکربنهای گازیشکلی که بهصورت فاز گازی در شرایط دما و فشار مخازن نفتی وجود دارند
گاز حقیقیreal gas, imperfect gasواژههای مصوب فرهنگستانگازی که به علت برهمکنش بین مولکولی، خواص آن با خواص گاز آرمانی متفاوت است
گاز محلولsolution gas, dissolved gasواژههای مصوب فرهنگستانهیدروکربنهای گازی مخازن نفت که، بهدلیل بالا بودن فشار در مخازن، در هیدروکربنهای مایع حل شدهاند
گاز کاملperfect gas, ideal gas 2واژههای مصوب فرهنگستانگاز حقیقی بسیار رقیقی که نیروهای بین مولکولی آن بسیار کم است
ایازیلغتنامه دهخداایازی . [ اَ ] (اِ) برقع سیاهی که زنان بر پشت چشم بندند. (آنندراج ) (برهان ). نوعی ازبرقع باشد که اکثر سیاه رنگ شده و زنان بر روی کشندو آنرا چشم آویز نیز گویند. (جهانگیری ) : شفق غلاله ٔ خورشید ارغوانی دوخت چو زهره بست ایازی عنبرین بر چشم .
چشمه ایازلغتنامه دهخداچشمه ایاز.[ چ َ م ِ اَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان نجف آبادشهرستان بیجار که در 15 هزارگزی شمال خاوری نجف آبادو 2 هزارگزی جنوب شوسه ٔ بیجار به سنندج واقع شده و 36 تن سکنه
همه ایازلغتنامه دهخداهمه ایاز. [ هََ م ِ اَ ] (اِخ ) دهی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد. دارای 35 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
ابوالنجملغتنامه دهخداابوالنجم . [ اَ بُن ْ ن َ ] (اِخ ) ایاز اویماق غلام محبوب سلطان محمود غزنوی و او از هواخواهان مسعودبن محمود بود و در نیشابور بخدمت او پیوست و اظهار اطاعت کرد. رجوع به آیاز و ایاز اویماق شود.
ایاسلغتنامه دهخداایاس . [ اَ ] (اِخ ) همان ایاز است که نام غلام سلطان محمود باشد. (برهان ) (آنندراج ) (غیاث ) (شرفنامه ) : گر تو مرد طالبی و حق شناس بندگی کردن بیاموز از ایاس . عطار.خویشتن را تو رها کن چون ایاس تا ز شه بینی تو
آیازلغتنامه دهخداآیاز. (اِخ ) ایاز. آیازاویماق . نام غلام محمودبن سبکتکین . این غلام برای کثرت فِراست و هوش و جنگجوئی و هم زیبائی و جمال محبوب سلطان بود : نکند کار تیر آیازی شل هندی ّ و نیزه ٔ تازی . ابوالفرج رونی .کاندر این راه جم
ایازیلغتنامه دهخداایازی . [ اَ ] (اِ) برقع سیاهی که زنان بر پشت چشم بندند. (آنندراج ) (برهان ). نوعی ازبرقع باشد که اکثر سیاه رنگ شده و زنان بر روی کشندو آنرا چشم آویز نیز گویند. (جهانگیری ) : شفق غلاله ٔ خورشید ارغوانی دوخت چو زهره بست ایازی عنبرین بر چشم .
چشمه ایازلغتنامه دهخداچشمه ایاز.[ چ َ م ِ اَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان نجف آبادشهرستان بیجار که در 15 هزارگزی شمال خاوری نجف آبادو 2 هزارگزی جنوب شوسه ٔ بیجار به سنندج واقع شده و 36 تن سکنه
همه ایازلغتنامه دهخداهمه ایاز. [ هََ م ِ اَ ] (اِخ ) دهی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد. دارای 35 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
سری خودوایازautoregressive seriesواژههای مصوب فرهنگستاننوعی سریِ زمانی که در آن بین متوسط یک متغیر تصادفی در زمانی معین با مقادیر گذشتۀ آن رابطۀ خطی وجود دارد