ایرسالغتنامه دهخداایرسا. (اِ) نام بیخ سوسن آسمانگون ، چون گل آن زرد و سفید و کبود میباشد بنابرآن ایرسا نامیده اند چه شبیه بقوس قزح است . (برهان ). سوسن آسمانگون و به حقیقت نام قوس قزح است و به مجاز سوسن را گویند بعلاقه ٔ الوان مختلفه . (از رشیدی ). رجوع به ذخیره ٔ خوارزمشاهی و اختیارات بدیعی و
ایرسافرهنگ فارسی عمید۱. (زیستشناسی) ریشۀ گیاه سوسن جبلی که پوست آن سرخ یا کبودرنگ و مغز آن زرد و خوشبو و به کلفتی انگشت است و در طب به کار میرود؛ بیخ سوسن.۲. = رنگینکمان
ایرسافرهنگ نامها(تلفظ: irsā) (معرب از یونانی iris) زنبق سفید ، سوسن ، آیرس ، نام بیخ سوسن آسمونگون .
شیپوریانAraceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از راستۀ قاشقواشسانان با گلهای تکجنسی یا بهندرت نرماده که در سنبلهای متراکم آرایش یافتهاند و برگهای درشت به نام چمچه آنها را در بر گرفته است
حرشالغتنامه دهخداحرشا. [ ](اِخ ) یکی از اجداد کسانی که به بابل مراجعت نمودند. (عزرا 2:52 نحمیا 7:54) (قاموس کتاب مقدس ص 315
حرشالغتنامه دهخداحرشا. [ ح َ ] (ع اِ) حَرثا (با ثاء مثلثة). حَرشاء. حرشانه . خردل بری . قجی . نباتیست همچون سپندان . (مهذب الاسماء). خردل البر. حریشه . ظفرقطورا. نبات شعری ینبت فی الارض الحرشاء الجبلیة. (ابن البیطار). ایهقان . جرجیر بری .
حرشاءلغتنامه دهخداحرشاء. [ ح َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث اَحْرَش . مار درشت پوست . (مهذب الاسماء). || ارضین حرشاء؛ زمینهای درشت . زمینهای سنگلاخ و ناهموار.
قاسورسلغتنامه دهخداقاسورس . [ ] (اِ) زنبق بدبو. (دزی ) . ایرسا. ایرسا را به سریانی عقارا سوسانی نامند. (مخزن الادویه ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن در کلمه ٔ ایرسا). قاسورس ظاهراً مصحف عقارا سوسانی است .