ایساغوجیلغتنامه دهخداایساغوجی . (معرب ، اِ مرکب ) این کلمه مرکب است و از سه جزء ترکیب یافته است : نخست «ایس »، دوم «اغو»، سوم «اجی ». معنای جزء اول «تو» و معنای جزء دوم «من » و معنای جزء سوم «آنجا» میباشد و بعد ازمعنای اصلی خود نقل شده و بمعنای کلیات خمس آمده است . بعضی می گویند ایساغوجی یک کلمه
ابیوردیلغتنامه دهخداابیوردی . [ اَ وَ ] (اِخ ) این نسبت بی قیدی دیگر در دو جا در کشف الظنون آمده است : یکبار در کلمه ٔ ایساغوجی و حاشیه ٔ شرح حسام الدین کاتی بر ایساغوجی ابهری بدو نسبت داده شده است و دیگر در مطالعالانوار ارموی حاشیه ای بر این کتاب بدو منسوب داشته است .
خیرالدینلغتنامه دهخداخیرالدین . [ خ َ رُدْ دی ] (اِخ ) بتلیسی . از اوست : شرح ایساغوجی ابهری . (یادداشت مؤلف ).
شروانیلغتنامه دهخداشروانی . [ ش َرْ ] (اِخ ) او راست : حاشیه ای بر شرح حسام الدین کاتی بر ایساغوجی ابهری . (یادداشت مؤلف ).
دامغوریلغتنامه دهخدادامغوری . (اِخ ) محمد فضل حق . او راست : الکافی لحل ایساغوجی - و معه میرایساغوجی . طبع سنگی دهلی 1309. (معجم المطبوعات ).
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد ابدی مقلب بشهاب الدین و مکنی به ابوالعباس او راست : شرح ایساغوجی ابهری .