ایقاعفرهنگ فارسی عمید۱. (حقوق) عمل حقوقی بر اساس رضایت یکی از طرفین، مانند طلاق دادن زن از طرف مرد.۲. (موسیقی) چگونگی جابهجا شدن صداها در زمانهای محدود و نسبتهای معین؛ وزن موسیقی.
ایقاعلغتنامه دهخداایقاع . (ع اِ) از نظر فقه و علم حقوق ، عمل قضایی یک طرفه ای است که دارای دو شرط ذیل است : الف : عمل یکطرفه باشد. ب : قابل فسخ و رد نباشد. در فقه و قانون مدنی ایران ایقاع را فقط در حوزه ٔ روابط «حقوق خصوصی » فرض میکنند و حال این که در روابط حقوق عمومی هم ایقاع وجود دارد. ایقاع
ایقاعلغتنامه دهخداایقاع . (ع مص ) (از «وق ع ») بجنگ درانداختن کسی را.(منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (غیاث ). || انداختن کسی را در آنچه بد آید. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || فروگرفتن مرغزار آب را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). |
ایقاعفرهنگ فارسی معین[ ع . ] (مص م .) 1 - افکندن ، درانداختن . 2 - یورش بردن ، تاختن . 3 - گرفتار کردن کسی . 4 - هم آهنگ ساختن آوازها. ج . ایقاعات .
حکاءةلغتنامه دهخداحکاءة. [ ح ُ ءَ ] (ع اِ) کرمی است یا عضایه (؟) سطبر. حکاة. ج ، حکا. (منتهی الارب ).
هقاعلغتنامه دهخداهقاع . [ هَُ ] (ع اِمص ) غفلت و فراموشی از اندوه یا بیماری . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
هکاعلغتنامه دهخداهکاع . [ هَُ ] (ع اِ) سرفه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || خواب که بعدِ ماندگی آید، و خواهانی جماع از اینجاست . (منتهی الارب ). خواب پس از تعب . (اقرب الموارد).