ایلغامیشلغتنامه دهخداایلغامیش . (ترکی -مغولی ، ص ) ایلغار کرده . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ایلغار شود.
شارع الغامشلغتنامه دهخداشارع الغامش . [ رِ عُل ْ م ِ] (اِخ ) نام یکی از شوارع بغداد. (معجم البلدان ).
ایلغامیشیلغتنامه دهخداایلغامیشی . (ترکی -مغولی ، اِمص ) عمل ایلغامیش . ایلغار کردن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ایلغار و ایلغار کردن شود.
ایلغامیشی کردنلغتنامه دهخداایلغامیشی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ایلغامیش کردن : مزارع آبادان و خراب ایلغامیشی کرده به موجبی که در دفاتر و قوانین مثبت است ... (تاریخ غازان خان ص 305).
ایلغامیشیلغتنامه دهخداایلغامیشی . (ترکی -مغولی ، اِمص ) عمل ایلغامیش . ایلغار کردن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ایلغار و ایلغار کردن شود.
ایلغامیشی کردنلغتنامه دهخداایلغامیشی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ایلغامیش کردن : مزارع آبادان و خراب ایلغامیشی کرده به موجبی که در دفاتر و قوانین مثبت است ... (تاریخ غازان خان ص 305).
ایلغامیشی کردنلغتنامه دهخداایلغامیشی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ایلغامیش کردن : مزارع آبادان و خراب ایلغامیشی کرده به موجبی که در دفاتر و قوانین مثبت است ... (تاریخ غازان خان ص 305).
ایلغامیشیلغتنامه دهخداایلغامیشی . (ترکی -مغولی ، اِمص ) عمل ایلغامیش . ایلغار کردن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ایلغار و ایلغار کردن شود.