آبرودار؛ آبرومند.
آبرودار، آبرومند، باحیثیت، محترم، معتبر ≠ بیآبرو
(ص مر.) صاحب آبرو، آبرودار، باارزش ، بااعتبار.
disgraceful, dishonorable
بدنام، بیغیرت، بیناموس، رسوا، فرومایه، مفتضح ≠ آبرومند، آبرودار
ignominy
blot, denigrate, discredit, disparage, foul, shame, smirch
derogatory
inglorious
آبرودار؛ باآبرو.
دارای آبرو؛ باآبرو؛ دارای شرف و اعتبار.
بیآبرو، بیشرف، بیعصمت، بیعفاف، بیناموس ≠ آبرودار، باآبرو
آبرودار، آبرومند، باآبرو، باشخصیت، محترم، معتبر ≠ بیاعتبار، بیحیثیت
۱. آبرودار، باآبرو، برومند، شریف، محترم، معتبر ۲. عفیف