بادشکنلغتنامه دهخدابادشکن . [ ش ِ ک َ ] (نف مرکب ) دارو که نفخ معده بنشاند، که آروغ آرد و باد معده بیرون کند. بادکش . محلل ریاح . کاسرالریاح . طاردالریاح . تمام دانه های چتریان بواسطه ٔ اسانس های خود بعنوان بادشکن بکار میروند. (گیاه شناسی گل گلاب ص 234): زیره ٔ
بادشکنair shield, air deflectorواژههای مصوب فرهنگستانصفحهای پلاستیکی یا بسپاری که با زاویهای ملایم بر روی سقف کشندۀ کامیونها نصب میشود و باعث کاهش پسار میشود
بادشکنwindbreak, shelterbeltواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای که برای سد کردن شارش باد بهمنظور حفاظت از اثرات سوء آن طراحی شده باشد
کشت بادشکنwindstrip croppingواژههای مصوب فرهنگستانکشت گیاهان زراعی در نوارهای نسبتاً باریک عمود بر جهت بادهای فرساینده
بادشکن دریچۀ سقفsunroof deflector shieldواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای که در جلوی دریچۀ سقف نصب میشود و مسیر باد را منحرف میکند
کشت بادشکنwindstrip croppingواژههای مصوب فرهنگستانکشت گیاهان زراعی در نوارهای نسبتاً باریک عمود بر جهت بادهای فرساینده
بادشکن دریچۀ سقفsunroof deflector shieldواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای که در جلوی دریچۀ سقف نصب میشود و مسیر باد را منحرف میکند
برفشکنsnowbreak 2واژههای مصوب فرهنگستانبادشکن یا موانع مصنوعی یا طبیعی که برای به دام انداختن برف احداث یا نگهداری میشود
بادکشلغتنامه دهخدابادکش . [ ک ُ ] (نف مرکب ) بادشکن . داروئی که نفخ شکم بنشاند، چون انیسون ، بادیان و زیره ٔ سبز. ضد نفخ که سبب آروغ شود. که رفع نفع معده و جز آن کند (دارو). طارد ریاح . کاسرالریاح . محلل اورام ریاح . رجوع به بادکن و بادشکن شود.
بادشکن دریچۀ سقفsunroof deflector shieldواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای که در جلوی دریچۀ سقف نصب میشود و مسیر باد را منحرف میکند
کشت بادشکنwindstrip croppingواژههای مصوب فرهنگستانکشت گیاهان زراعی در نوارهای نسبتاً باریک عمود بر جهت بادهای فرساینده