ترجمه مقاله

باردار

bārdār

۱. (زیست‌شناسی) آبستن: ◻︎ اگر مار زاید زن باردار / به از آدمی‌زادۀ دیوسار (سعدی۱: ۶۸).
۲. میوه‌دار: درخت باردار.
۳. حامل بار.

۱. آبستن، حامله
۲. باثمر، ثمردار، مثمر، میوهدار
۳. آمیخته، غشدار، مغشوش، ممزوج، نبهره
۴. بارهدار

ترجمه مقاله