بارفرهنگ فارسی عمید۱. بزرگ؛ جلیل؛ بارفعت: باراله، بارخدا، بارپروردگار، ایزدبار، خالقبار، ذوالجلالبار.۲. (اسم) = بارخدا
خدالغتنامه دهخداخدا. [ خ ُ ] (اِخ ) نام ذات باری تعالی است همچو «اله » و «اﷲ». (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). در حاشیه ٔ برهان قاطع در وجه اشتقاق این کلمه چنین آمده است : پهلوی متأخر xvatay ، پهلوی اشکانی xvatadh ،