بازپسینلغتنامه دهخدابازپسین . [ پ َ ] (ص نسبی ) واپسین ، چون نفس بازپسین و نگاه بازپسین . (آنندراج ). پسین . آخرین . (ناظم الاطباء).دابر. (ترجمان القرآن ). آخر. (مهذب الاسماء). آخری . مقابل نخستین : شب بازپسین از ماه . بازپسین دم یا دیدار بازپسین . فرزند بازپسین . دم بازپسین :</