بازیافتفرهنگ فارسی عمید۱. (اقتصاد) بهدست آوردن دوبارۀ مواد قابلمصرف از مواد استفادهشده.۲. یافتن دوبارۀ چیزی.۳. [قدیمی] دریافت.
بازیافتلغتنامه دهخدابازیافت . [ بازْ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب )پیدا کردن . به دست آوردن : من در اثنای آن گیرودار و در ضمن آن پیکار و کارزار [ در ] اندیشه ٔبازیافت آن جوان میبودم . (مقامات حمیدی ). || استدراک . || خریدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || اصطلاح مالی عهد صف
بازیافتفرهنگ فارسی معین(مص مر. اِمر.) 1 - آن چه که بی زحمت و رنج به دست آید. 2 - به دست آوردن مواد قابل استفاده از موادی که قبلاً مصرف شده اند. 3 - پیدا کردن و به دست آوردن آن چه گم شده است .
بازیافت 1recycling 1واژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در طی آن مواد مصرفشده برای مصرفِ مجدد آماده شود متـ . بازیابی 1
بازیافت 2recycling 2, re-use processواژههای مصوب فرهنگستانتغییر شکل مواد غیرقابلاستفاده، در یک سامانة رفتارمند، برای کاربرد مجدد متـ . بازیابش
بازیافتنفرهنگ فارسی عمید۱. دوباره یافتن؛ پیدا کردن؛ چیز ازدسترفته را بهدست آوردن.۲. چیزی را بهآسانی و بیزحمت بهدست آوردن.
بازیافتنلغتنامه دهخدابازیافتن . [ ت َ ] (مص مرکب ) دوباره یافتن . (ناظم الاطباء). باز به دست آوردن : که بیجان شده بازیابدروان و یا پیرسر مرد گردد جوان . فردوسی .همه بوم و بربازیابیم و تخت ببار آید آن خسروانی درخت . <p class="au
بازیافتیلغتنامه دهخدابازیافتی . (حامص مرکب )پول بازیافتی . به دست کردن چیزی از وجهی سوخت شده ومانند آن (یادداشت مؤلف ). آنچه پس از هلاک و اضمحلال و سوخت شدن به دست آید. گمشده ٔ بار دیگر یافته : هر چه از او وصول شود بازیافتی است . (یادداشت مؤلف ).
بازیافت 1recycling 1واژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در طی آن مواد مصرفشده برای مصرفِ مجدد آماده شود متـ . بازیابی 1
بازیافتنفرهنگ فارسی عمید۱. دوباره یافتن؛ پیدا کردن؛ چیز ازدسترفته را بهدست آوردن.۲. چیزی را بهآسانی و بیزحمت بهدست آوردن.
بازیافتنلغتنامه دهخدابازیافتن . [ ت َ ] (مص مرکب ) دوباره یافتن . (ناظم الاطباء). باز به دست آوردن : که بیجان شده بازیابدروان و یا پیرسر مرد گردد جوان . فردوسی .همه بوم و بربازیابیم و تخت ببار آید آن خسروانی درخت . <p class="au
بازیافتیلغتنامه دهخدابازیافتی . (حامص مرکب )پول بازیافتی . به دست کردن چیزی از وجهی سوخت شده ومانند آن (یادداشت مؤلف ). آنچه پس از هلاک و اضمحلال و سوخت شدن به دست آید. گمشده ٔ بار دیگر یافته : هر چه از او وصول شود بازیافتی است . (یادداشت مؤلف ).
بازیافت 1recycling 1واژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در طی آن مواد مصرفشده برای مصرفِ مجدد آماده شود متـ . بازیابی 1