لکندیکشنری عربی به فارسیولي , اما , ليکن , جز , مگر , باستثناي , فقط , نه تنها , بطور محض , بي , بدون
ماعدادیکشنری عربی به فارسیمستثني کردن , مشمول نکردن , اعتراض کردن , ( ) جز , بجز , مگر , باستثناي , غير از , سواي
exceptدیکشنری انگلیسی به فارسیبجز، مستثنی کردن، مشمول نکردن، اعتراض کردن، مگر، جز، غیر، غیر از، باستثنای، سوای
تراوسلغتنامه دهخداتراوس . [ ] (اِخ ) از مردم تراکیه : مردمان تراکیه اسامی مختلف دارند و باستثنای گت ها و تراوس و تراکیهاکه بالاتر از کرس تن یانها سکنی گزیده اند باقی مردمان تراکیه همه دارای یک نوع عادات و اخلاق می باشند... اخلاق تراوس ها مانند اخلاق تراکیها است باستثنای این دو مورد: وقتی که طف