ترجمه مقاله

باشی

bāši

۱. سردسته و سرپرست شغل (در ترکیب با کلمۀ دیگر): حکیم‌باشی، منشی‌باشی، فراش‌باشی، آبدارباشی، دهباشی.
۲. (اسم) [منسوخ] سردار؛ سردسته؛ سَرور.

رئیس، سالار، سردار، سردسته، سر گروه، سرور

ترجمه مقاله