پالیزفرهنگ فارسی عمید۱. باغ؛ بوستان؛ پالیزگاه: ◻︎ به پالیز بلبل بنالد همی / گل از نالهٴ او ببالد همی (فردوسی۴: ۱۵۸۵).۲. کشتزار.۳. زمینی که در آن خیار، خربزه، هندوانه، و امثال آنها کاشته باشند؛ باغتره.