بامیکانلغتنامه دهخدابامیکان . (اِخ ) تلفظ کهن بامیان . ناحیتی است میان غور و غزنه و کابل . (حاشیه ٔ پورداود بر ج 2 یشت ها ص 326):بلخ رود از کوه اپارسن به بامیکان می آید. (حاشیه پورداود بر ج 2 یش
بامکانلغتنامه دهخدابامکان . (اِخ ) دهی است از دهستان کذاب بخش خفرآباد شهرستان یزد که در 12 هزارگزی باختر خفرآباد و 7 هزارگزی راه ندوشن واقع است . ناحیه ایست کوهستانی با آب و هوای معتدل و 220 تن
بامیانلغتنامه دهخدابامیان . (اِخ ) نام قصبه ایست که در کوههای آن دو بت سرخ و اکهب (سپید به تیرگی مایل ، خنگ ) ساخته شده است که هریک هفتاد ذراع طول دارند. (از قانون مسعودی ابوریحان ج 2 ص 573).نام ولایتی است در کوهستان مابین بلخ