بانپورلغتنامه دهخدابانپور. (اِخ ) از بلاد بلوچستان و از توابع کرمان است ، از اقلیم دوم ، هوایش گرم و آبش ملایم و مردمش حنفی مذهب . (بستان السیاحه ص 161). و رجوع به بمپور و بن فهل شود.
بیانگردیکشنری فارسی به انگلیسیdemonstrative, communicator, exponent, expositor, expression, expressive, illustrative, representative, speaking, vehicle
lucubratingدیکشنری انگلیسی به فارسیlucubrating، بانور چراغ کار کردن، دوده چراغ خوردن، شب زنده داری کردن و زحمت کشیدن
lucubratesدیکشنری انگلیسی به فارسیlucubrates، بانور چراغ کار کردن، دوده چراغ خوردن، شب زنده داری کردن و زحمت کشیدن
lucubratedدیکشنری انگلیسی به فارسیlucubrated، بانور چراغ کار کردن، دوده چراغ خوردن، شب زنده داری کردن و زحمت کشیدن
شبانورلغتنامه دهخداشبانور. [ ش َ وَ ] (اِ مرکب ) شب پره را گویند و آن را مرغ عیسی خوانند. (برهان قاطع). مرغ شب پره که در شب پیدا شود. (فرهنگ رشیدی ). مرغ عیسی . (آنندراج ). شب پره . (فرهنگ جهانگیری ) .
بابانورلغتنامه دهخدابابانور. [ ] (اِخ ) دهی از دهستان الند بخش حومه ٔ شهرستان خوی .65 هزارگزی شمال باختری خوی و 8 هزارگزی جنوب راه ارابه رو خان به ملحملی دره و کوهستانی سردسیر. سکنه ٔ آن 36 تن .