لغتنامه دهخدا
باسطة. [ س ِ طَ ] (ع ص ، اِ) تأنیث باسط. رجوع به باسط شود. || مسافت دور. و منه : سرنا عقبة باسطة؛ ای بعیدة. (از اقرب الموارد). || عقبة باسطة؛ عقبه ای که از آن بر دو منزل آب باشد. و یقال رکیة باسطة؛ مضادة مصنوعة کانهم جعلوها معرفة ای قامة و بسطة. (منتهی الارب ). || عضلات باسط