ترجمه مقاله

بخش

baxš

۱. بهره؛ حصه؛ نصیب؛ قسمت.
۲. واحدی از یک سازمان که کار ویژه‌ای را بر عهده دارد: بخش امور مالی.
۳. قسمتی از یک کتاب، مقاله، جزوه، و مانندِ آن که دارای استقلال نسبی است.
۴. (اسم مصدر) (ریاضی) تقسیم.
۵. قسمتی از یک شهرستان که از چند دهستان تشکیل شود.
۶. قسمتی از یک شهر که دارای نوعی همگونی واحد است: بخش مرفه‌نشین.
۷. (زبان‌شناسی) یک واحد صوتی مرکب از یک حرف صدادار و یک یا چند حرف صامت؛ هجا؛ سیلاب.
۸. (بن مضارعِ بخشیدن) = بخشیدن
۹. بخشنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): جان‌بخش، آزادی‌بخش.
۱۰. [قدیمی] سرنوشت.
⟨ بخش کردن: (مصدر متعدی) قسمت کردن؛ بهره‌بهره کردن؛ تقسیم.

۱. بهر، بهره، پاره، جزء، حصه، قسمت
۲. قطعه، ناحیه
۳. باب، فصل، مبحث، مقوله
۴. دپارتمان، شعبه
۵. منطقه، ناحیه
۶. تسهیم، تقسیم، سهم، قسمت
۷. بند
۸. حوت، ماهی

ترجمه مقاله