بخشودهلغتنامه دهخدابخشوده . [ ب َ دَ / دِ ] (ن مف ) شفقت کرده شده و بخشیده و آمرزیده شده . (ناظم الاطباء). معفو. (یادداشت مؤلف ). عفوکرده . || کسی که از مالیات و عوارض معاف است . معاف . (فرهنگ فارسی معین ).
بخشودگیلغتنامه دهخدابخشودگی . [ ب َ دَ / دِ ] (حامص ) عفو. (یادداشت مؤلف ). این واژه در مقابل کلمه ٔ معافیت برگزیده شده و در همه ٔ موارد بجای صرف نظر کردن بکار میرود خواه تقصیر و گناه باشد و خواه جریمه ٔ نقدی یا پرداخت حق و عوارض . (از واژه های فرهنگستان ).
نابخشودهلغتنامه دهخدانابخشوده . [ ب َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) نبخشوده . لایغفر. غیرمغتفر. بخشوده نشده . عفو کرده نشده . نابخشائیده : ذنب لایغتفر؛ گناه نابخشوده .