ترجمه مقاله

بد

bad

۱.دارای عیب و نقص؛ با کیفیت پایین؛ نامرغوب: هوای بد، اخلاق بد.
۲. (قید) به طور نامناسب و زشت: همیشه بد لباس می‌پوشد.
۳. (قید) به‌سختی؛ به‌دشواری.
۴. (اسم) شر؛ بدی.

۱. ردی، سوء، شر ≠ حسن
۲. شوم، مشئوم، منحوس، میشوم، نحس ≠ میمون، مبارک
۳. مذموم، ناروا، نکوهیده
۴. زشت، قبیح، کریه، مستهجن، ناپسند، نفرتانگیز ≠ خوب، نیک، متحسن، زیبا
۵. پلشت، پلید
۶. لثه
۷. آتشیره
۸. نامطلوب، نامناسب
۹. بیادب، بی

ترجمه مقاله