بدطعمیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی می، بدمزه بودن، بدمزگی، نامطبوعی، تلخی، ناگوارایی، ترشبودن، فساد، غذای مانده داروی تلخ، زهر چیز تلخ و بدطعم: قهوه، زهرمار، آش گِل گیوه، زقوم، چای پررنگ حقیقت مادۀ قلیایی، باز، آب آهک
بدطعمیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی می، بدمزه بودن، بدمزگی، نامطبوعی، تلخی، ناگوارایی، ترشبودن، فساد، غذای مانده داروی تلخ، زهر چیز تلخ و بدطعم: قهوه، زهرمار، آش گِل گیوه، زقوم، چای پررنگ حقیقت مادۀ قلیایی، باز، آب آهک
واسرشتگرdenaturant 2واژههای مصوب فرهنگستاننوعی مادۀ شیمیایی خنثی و بدطعم یا سمّی که به محصولی مانند اتانول اضافه میشود تا نتوان آن را بهصورت خوراکی مصرف کرد متـ . تقلیبکننده
بدطعمیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی می، بدمزه بودن، بدمزگی، نامطبوعی، تلخی، ناگوارایی، ترشبودن، فساد، غذای مانده داروی تلخ، زهر چیز تلخ و بدطعم: قهوه، زهرمار، آش گِل گیوه، زقوم، چای پررنگ حقیقت مادۀ قلیایی، باز، آب آهک