کسی که عاقبتبهخیر نباشد؛ بدعاقبت؛ بدانجام.
بدانجام، بدعاقبت ≠ عاقبتبهخیر، نیکفرجام
accursed, fated, malign, malignant, unfriendly, unhappy
misalliance
بدفرجام بودن.
بدفرجام
آنچه پایانش بد باشد؛ بدعاقبت؛ بدفرجام.
عاقبتبخیر، نیکفرجام ≠ بدعاقبت، بدفرجام
بدعاقبت، بدفرجام ≠ عاقبتبخیر، خوشفرجام
( ~. اَ)(ص مر.) بدعاقبت ، بدفرجام .