ترجمه مقاله

بدپیله

badpile

۱. بدکینه.
۲. کسی که در امری یا خواستن چیزی بسیار اصرار کند.

۱. سمج، کنه، مصر
۲. انتقامجو، بدکینه، کینهجو، منتقم ≠ باگذشت

ترجمه مقاله