۱. برای بیان قرار گرفتن چیزی روی چیز دیگر به کار میرود؛ بالایِ؛ رویِ: شکر را بر ترازو گذاشت.
۲. در برابرِ؛ در مقابلِ: سه بر صفر باختند.
۳. نسبت به؛ برای: بر من گریست.
۴. لازم بودن کاری را میرساند؛ برعهدۀ: بر شماست که مبارزه کنید.
۵. (پیشوند) برای تغییر دادن معنای فعل به کار میرود: برافراشتن، برخوردن، برانگیختن.
۶. [قدیمی] به: بر او زد.
۷. [قدیمی] مطابق با.
۸. [قدیمی] برای نشان دادن توالی به کار میرود: پشتبرپشت.
۹. [قدیمی] به سوی؛ به طرفِ.
۱۰. [قدیمی] به علتِ؛ به جهتِ.
۱۱. [قدیمی] دربارۀ: فقط برای او شعر میسراید.
۱۲. [قدیمی] برای بیان همراه و ملازم بودن دو چیز به کار میرود.
۱. آغوش، بغل
۲. پستان، پهلو، سینه
۳. تن
۴. کنار
۵. بار، ثمر، ثمره، محصول، میوه
۶. بلندی، فراز، بالا، برفراز، روی، صدر
۷. در، به،
۸. پهلو، ضلع
۹. سود، فایده، نفع
۱۰. علیه ≠ له
۱۱. روی
۱۲. بالا ≠ پایین
۱۳. طرف، سوی
۱۴. پیش، جلو